-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 آذرماه سال 1392 00:23
همیشه زندگی خط می خورد ما خط خوردیم چه زود دیر شد
-
بعد از یک سال!
چهارشنبه 3 فروردینماه سال 1390 21:43
سال ۹۰ عجب خاکی گرفته اینجا... چه زود روزها خط خوردند... آدم ها خط خوردند.. قصه ها خط خوردند... و و و و آیا واقعا تمام این خط خوردگی ها صحیح بودند؟؟؟
-
۱۳۸۹
یکشنبه 8 فروردینماه سال 1389 21:56
سال نو مبارک سدیمان
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 مردادماه سال 1388 22:22
خدای من....خدای تو نیز هست!!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 خردادماه سال 1388 01:19
روانکاوی کلام آقای رئیس جمهور دکتر ناصر همتی ( روانپزشک) تحلیل خطاهای کلامی (سهواللسان) یادگار فروید است. روانپزشک بزرگ قرن بیستم این «اشتباهات لُپی» را نه صرفا یک امر تصادفی و بی مفهوم که واجد معانی و تفسیرهای روانکاوانه می دانست.کلام همان قدر که «عصای معجزه گر» گوینده است افعی خطرناکی نیز تواند بود. تکیه کلام ها...
-
خاک
پنجشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1388 16:15
کاش می توانستم دست از خاک بشویم و تو را بغل کنم.....
-
شکستن
پنجشنبه 24 بهمنماه سال 1387 23:18
در اوجم نیامدی که نبینمت ...دیر امدی ... اما زودتر در ترک خوردگی ام...هنوز هم نمی شنود گوشم... مرا از شکستن من ابایی نیست... شاید که زندگی کنی بی حضوری از من...
-
گناه سپید
شنبه 5 بهمنماه سال 1387 11:06
دلش را در طبق اخلاص گذاشته بود.چه فرق میکند؛قانونی او باشد ؛یا حرام شرع؟سند بی گناهیش یک دل عاشق بود. ؛کسی چه میداند شاید امضا شده حق بود...گناه نبود چون طعم شیرینی نداشت..تلخ بود و ماندگار ودوست داشتنی!!!!!!!!خاطره اش سپید است وخالی.....
-
یاد...
پنجشنبه 3 بهمنماه سال 1387 21:51
تو رفتی و امروز بعد از تو سالهاست دفتر خاطراتم خیس است...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 دیماه سال 1387 21:50
آن روزها شکستن سکوت شب توسط اتوبوس های مسافربری بزرگ برایم معنی دیگری داشت... معنی رفتن ٬ حرکت ٬ جدا شدن.... این صدا را توی دل شب دوست داشتم... این روزها آن قدر ساکن شده ام که آرزوی دور و دراز نوجوانی ام را فراموش کرده ام.. یادم رفته بود چه شب هایی روی تختم دراز می کشیدم و گوش می کردم به این صدا که هر از گاهی از...
-
مدلاگ
یکشنبه 8 دیماه سال 1387 01:35
یک زمانی اینجا حرفهای اب وایینه اینجا بود .زمان که گذشت وتخیل دژاوو که شکست.کم کم حرفهای ناگفته ها فرو کشید.اینجا چرا خشکید
-
مترسک
یکشنبه 1 دیماه سال 1387 17:39
مترسک خاطره ات پرنده های خوشبختی دشت قلبم را فراری میدهد هرچند که اینان هم کلاغان بلهوسی بیش نیستند
-
هذیان
یکشنبه 24 آذرماه سال 1387 19:19
نه ماه و نه روز گذشته و من هنوز باردار غم عشق توام درد امدن شیرینت کی رهایم میکند نکند .... ...نکند........ هذیان باروری عشقت دارم
-
جوانی
شنبه 16 آذرماه سال 1387 18:26
جواانترین که بودم سودا داشتم وشیدا میخواستم ؛جوانتر که شدم شیدا داشتم وبازهم سودا زده دیگری بودم ؛جوان که شدم شیدا رفته بود وسودا ازسرم پریده بودوصفرا زده بودم ومرام مستی چشمهایت را نمیفهمیدم
-
برای داشتن تو..
یکشنبه 26 آبانماه سال 1387 23:03
برای داشتن تو باید هم دنیا را می خریدم هم آسمان را... ببخش که تنها هدیه ام به تو آسمانم بود...
-
ماه
دوشنبه 1 مهرماه سال 1387 16:56
شاید...من همان ماهم آرام در پی خورشید تو سقوط من ...عروج تو عروج من.....سقوط تو ماه می آید گاه دلتنگ به روز خورشید مغرورتو را نیست راهی به شب ماه!! تمام این شبها...چرا نگفته بودی عاشقی و چنین تنها؟؟؟
-
افتخار..!
جمعه 15 شهریورماه سال 1387 21:07
اولین فاتح ات نبوده ام؛ اخرینش نیزنخواهم بود.. به جای قله های رفیع٬ سخت صخره ای کوچک؛ به جای کوهنوردی پرغرور٬ رهگذری تنها ...
-
انتقام
دوشنبه 11 شهریورماه سال 1387 09:53
انتقام دلتنگی هایم طعم تلخی داشت وتو هزار بار مرا بالا اوردی و نفهمیدی که من هر شب زهر نبودنت چشیدم وهی خمارتر شدم باز باران
-
نمی دانم...
جمعه 11 مردادماه سال 1387 13:53
نمی دونم چرا هر کی دلم براش تنگ میشه... دور میشه...دلش از سنگ میشه... خدایا... چرا تو این دنیا همیشه... هر کس به فکر خودشه؟؟؟ . . . رسم عاشقی برچیده شده ساغر ریخته ساقی در بند محتسب ظالم کسی دیگه غزل حافظ رو نمیفهمه و شهر در دست خرقه پوشان . . . اما... . . . من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم...
-
دلتنگی
یکشنبه 6 مردادماه سال 1387 23:50
من هنوز هم دلم برای او تنگ می شود هنوز هم قاصدکهایم به شوق چشمان او راهی دستان باد می شود با نفس هایی که ذره ذره از حس او سرشار می شود و باز رویایم دچار التهاب لحظه تردید می شود من که می دانم این رویا هرگز شروع نمی شود
-
شازده کوچولو
شنبه 22 تیرماه سال 1387 18:51
بذر آرزویم را امشب در دل اسمانی تو میپاشم شاید گل سرخ من در رخ ماه تو بروید باز باران
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1387 10:09
پوم ! ... سر می خورم در رگ هایت ... تاب تاب ... طواف قبله گاه قلبت ... از سجده گاهی به سجده گاه دیگر ... تا نوک انگشت ها ، که نرم نرم پهلو گرفته بر گردی شانه های من ... تا شکن های مغز ، که لذت لحظه ای قبل ته نشین می شود ... تا مردمک چشم ها ، که عکس من افتاده در قابشان ... که زنی پیداست سر گذاشته بر سینه ی تو ... تاک !...
-
روزها
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1387 15:15
طراوت روزهای سفید یا التهاب روزهای سیاه ...با روزهای خاکستری گرم کشدار چه می توان کرد؟؟؟ ایرمان
-
رویا
جمعه 17 خردادماه سال 1387 20:22
چشمهایم را ندیده ای که راز نگفته میخوانی خواب رویایم را پس کجا خواندی! باز باران
-
آدرس
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1387 20:57
آدرس یه پزشک خوب رو سراغ ندارید؟! یکی که خیلی باسواد باشه خیلی با حوصله باشه مهربون باشه نیاز به گرفتن وقت قبلی نداشته باشه در یک لحظه بتونه کلی مریض رو ویزیت کنه به یک نگاه شفا بده و حق ویزیتش یه قطره اشک باشه... خیلی بهش احتیاج دارم! La belle indifference
-
جریمه
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1387 20:53
در طرح کنترل نامحسوس قلب من به سنگینی جریمه میشود.. از چند چراغ قرمز دیگر باید عبور کنم؟ چند بن بست دیگر را -تا انتها رفته- باید باز گردم؟ در چند توقف مطلقا ممنوع ِ دیگر٫باید منتظر بمانم؟ برای رسیدن به تو..؟؟
-
غزل خداحافظی
چهارشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1387 00:05
هر صبحدم بر وزن سلام تو بود که دوبیتی ساده زندگیام سروده میشد من سادهدل ترانهای نو خواستم تو ولی، غزل خداحافظی گفته بودی از دژاوو
-
بیچاره دل
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1387 00:40
بیچاره دلی که بوسه های مدوامش ٬ از پشت سیم های پیچ پیچ تلفن های مسی رنگ٬ توی خش و خش صداهای دور و نزدیک ٬ گم خواهد شد. بیچاره دل. جوراب پاره و انگشت آزاد
-
آدامس
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1387 16:16
ازدواجهای این روزها مثل آدامس جویدن شدند....اولش شیرین و خوش طعم... کم کم بی مزه و بیمزه تر...و بعد فقط یک تکرار بی حاصل...گم شده میان هزاران تکرار دیگر... تکراری که نمی شه گفت چرا شروع شد!!! ایرمان
-
My Paradise
پنجشنبه 22 فروردینماه سال 1387 12:38
پردیس بدون روی مهتابی ات که هر لحظه دیوانه ترم میکند جهنم است ای شاهد... ای ظالم... ای مستحق آتش! پا به پای تو تا قعر دوزخ خواهم آمد... La belle indifference