خط خوردگی صحیح است

توضیحی بر نسخه زندگی: خط خوردگی صحیح است

خط خوردگی صحیح است

توضیحی بر نسخه زندگی: خط خوردگی صحیح است

 

آن روزها شکستن سکوت شب توسط اتوبوس های مسافربری بزرگ برایم معنی دیگری داشت... معنی رفتن ٬ حرکت ٬ جدا شدن....
این صدا را توی دل شب دوست داشتم...
این روزها آن قدر ساکن شده ام که آرزوی دور و دراز نوجوانی ام را فراموش کرده ام.. یادم رفته بود چه شب هایی روی تختم دراز می کشیدم و گوش می کردم به این صدا که هر از گاهی از خیابان به گوش می رسید . 

 

جوراب پاره و انگشت آزاد

بیچاره دل

 

بیچاره دلی که بوسه های مدوامش ٬ از پشت سیم های پیچ پیچ تلفن های مسی رنگ٬ توی خش و خش صداهای دور و نزدیک ٬ گم خواهد شد. بیچاره دل.

جوراب پاره و انگشت آزاد

قصه........

 

چه خوب می شد که من یه ادمک چوبی بودم. شیطون . یه پدرژپتو هم داشتم که

تو شبهای زمستونی پالتوشو می فروخت تا واسم کتاب دفتر بخره من برم مدرسه.

بعدش من هی گول روباه مکار و گربه نره رو بخورم. ... نرم مدرسه. بعدش

قلب نداشته باشم. هی کارای بد بد بکنم. بعدش ناراحت بشم که چرا قلب ندارم. یه

پری مهربون خوشگل اون وقت بیاد و بوسم کنه٬ من صاحب قلب بشم.
یه قلب مهربون
کوچیک ..اون وقت همه چی قشنگ می شد.

 از دنیای تو قصه ها هم قشنگ تر....

خیلی قشنگ تر....

 

جوراب پاره و انگشت آزاد