خط خوردگی صحیح است

توضیحی بر نسخه زندگی: خط خوردگی صحیح است

خط خوردگی صحیح است

توضیحی بر نسخه زندگی: خط خوردگی صحیح است

روانکاوی کلام آقای رئیس جمهور 

  دکتر ناصر همتی   

     ( روانپزشک)

 تحلیل خطاهای کلامی (سهواللسان) یادگار فروید است. روانپزشک بزرگ قرن بیستم این «اشتباهات لُپی» را نه صرفا یک امر تصادفی و بی مفهوم که واجد معانی و تفسیرهای روانکاوانه می دانست.کلام همان قدر که «عصای معجزه گر» گوینده است افعی خطرناکی نیز تواند بود. تکیه کلام ها کنایه ها و مثال ها در کنار«تون صدا» و لحن بیان الفاظ ، دارای معانیی ضمنی است که به همان اندازه که شنونده عام را به هیجان می آورد برای روانکاوان دارای جاذبه است. بسیاری از اداهای سخنواران – به ویژه سیاستمداران – معانی متفاوتی با آنچه شنیده می شود، دارد و از این رو مردان سیاست در دنیای معاصر از مشاورانی بهره می گیرند که خطابه های آنان را بازبینی کنند و تا حد امکان خطاهای فاحش کلامی را به حداقل برسانند. مشاوران آقای احمدی نژاد خود از زمره ی افرادی هستند که به چنین مشاورانی سخت نیازمندند و به همین دلیل نمی توانند حامیان مناسبی برای وی باشند.

              *        *        *                                      *    *    *

محمود احمدی نژاد رئیس جمهور «کلام» است. نقطه ی قوت آقای رئیس جمهور- و همزمان پاشنه ی آشیل او- کلام است. به زعم طرفدارانش هم خوب حرف می زند و هم حرفهای خوب اما به گفته منتقدان از آنجا که نه کم گوست و نه گزیده گو، اگر هم حرفهای خوبی برای گفتن داشته باشد-سخنرانی های او بسیار پر حاشیه است. در ادامه ی مطلب به بعضی ظرائف کلامی رئیس جمهور نظر دقیق تری می اندازیم و بعد شیوه های تبلیغی اورا با دیدی روان شناختی بررسی می کنیم. مکانیسم های دفاعی آ قای رئیس جمهور با دیدگاهی روان-تحلیلی  بخش دیگری از مطلب است.

1. آقای توریه:در روان ریاست جمهوری آ قای احمد نژاد بازار تکذیب از هر زمانی داغ تر بود. از پول نفت بر سر سفره ها که به دلیل بوی بدش کنار رفت تا ها له ی نور مثال هایی از این دست اند. در کنار تکذیب وانکار« سکوت» هم وسیله ی دفاعی مناسبی است که به گوینده زمان میدهد تا مخاطب وی گفته ای رافراموش کند وبه یاد نیاورد که تار موی دختران ومدل موی پسران در دوران انتخابات مشکل مملکت نبود وشان رئیس قوه ی مجریه، اجل از آن بود که به این مقوله ورود کند. مومنان حرفه ای که « تقیه» را به افراط به کار می بندند اهل «توریه» هم هستند: محمود احمدی نژاد به صراحت نمی گوید که با پوشش جوانان کاری نخواهد داشت وجملاتی که بیان می کند – اگر چه پاسخ سوال مجری نیست- فی نفسه حرف نامربوطی نیست:«آیا مشکل کشور ما این است؟ دولت باید برنامه بریزد و کشور را به پیش ببرد».

پیداست که وظیفه دولت« این»  نیست اما احمدی نژاد پاسخ سوال را نداده است. توریه که همواره در کنار تقیه در متون شیعه مطرح می شود راهی است که گریز از پاسخی مسئولیت آفرین را آسان می کند بی آنکه گوینده به خلاف گویی بیفتد. ویژگی شخصیت های «دهانی» با اجباری بی وقفه برای حرف زدن باعث می شود که کلام این افراد از چنین خطاهایی مبرا نباشد و در عین حال چنین راه هایی دفاعی به کرات مورد استفاده قرار گیرد.

2.آقای شفاهی: رئیس جمهور با رها مخا لفان خود را متهم کرده است که از زمان شروع به کار دولت نهم تا به حال «یک برگ» حرف حساب نداشته اند که آنرا مکتوب کنند وبه دولت ارائه دهند. آقای احمدی نژاد ضعف نوشتاری خود را به منتقدان دولت فرافکنی می کند.«آقای کلمه» با حرف زدن میانه ی خوبی دارد اما با نوشتن؟ هرگز . بارزترین جلوه ی این ویژگی اینجاست:سال1384 مجلس هفتم و مراسم ادای سوگند محمود احمدی نژاد. متن سوگند نامه توسط رئیس جمهور منتخب قرائت میشود وظاهرا همه چیز تمام شده است. اما به ایشان یاد اوری می کنند که فقط خواندن متن کافی نیست وباید پای آن توسط وی امضا شود.  آقای شفاهی می گوید: «امضایش سخت است» وآیت الله شاهرودی بلا فاصله می گوید:«قسمش سخت است{که امضای ان آسان نیست}» بله!  سوگندی که به «زبان» جاری شود برای«منتخب ملت» آسان است اما اگر قرار باشد که امضای او متن سوگند را رسمیت بدهد دیگر آسان نیست. احمدی نژاد ضرورتی نمی بیند که برای کلامی که هر کلمه اش مسئولیت آفرین است محاسبه ای ذهنی کُند و به عواقب آن بیندیشد. تنها وقتی بنا به نوشتن باشد دست و دلش می لرزد و با اکراه می نویسد. از این رو است که« کمیته» ای قلم به دست می گیرند تا فرموده های ایشان را«تدوین» کنند وخود او چنین توان- ودر واقع میلی – ندارد. شاید مثال های عینی زیر صحت این ادعا را کمی روشن تر کند:

الف) سازمان مدیریت وبرنامه ریزی تا دوران آقای احمدی نژاد مسئولیت تهیه وتدوین متون مربوط به اعتبارات و هزینه های کل کشور را به عهده داشت. هر متن مکتوبی در یک کشور « دیوان سالار» متضمن تعهدی برای اجرا است وآقای احمدی نژاد که هیچ گونه الزام قانونی را از سوی کار شناسان پذیرا نیست راحت تر دید که سازمان را منحل کند وبا« حرف» برنامه بریزد.

ب) بودجه ی سالانه ، برنامه ی پنج ساله  وسند چشم انداز همه متونی مکتوب، قانونی والزام آور بودند که هر دولتی- حتی «دولت اسلامی» !- ملزم به اجرای آنها بود. بوجه ی سالانه، تبصره هایش را یک به یک از دست داد تا متنی خلاصه تر- وطبعا مبهم تر ودشوار تر برای پایش- به تصویب برسد. برنامه ی پنج ساله حاصل کار دولتی «مرعوب غرب» خوانده شد وسند چشم انداز هم به صراحت از سوی مرجع صدور آن فراموش شده قلمداد شد.

ج)  طرح انضباط اجتماعی از سوی رئیس وسخنگوی او مورد انتقاد «حرفی» واقع می شود وبعد سردار ناجا اعلام می کند که امضای احمدی نژاد یا نماینده ی او پای همه ی صورت جلسه ها است و هیچ اقدامی بدون هماهنگی با ایشان انجام نم یشود.

3.آقای همه فن حریف: آقای احمدی نژاد در مورد توانایی های خود به شدت دچار سوء تفاهم است.روحیه omnipotence  یا توان انجام هر کاری در او بسیار بالا است. به نظر رئیس جمهور مخالفان او شعور بزغاله هم ندارند واعضای کابینه- دوستان وی- هم تا آنجا واجد درایت وهوشمندی اند که باب میل او حرف بزنند وگرنه «استعفانده»! می شوند. مثال: در گفتگوی رئیس جمهور با تلویزیون «بحث شیرین مونوریل »مطرح بود. اقتصادی بودن این وسیله در مقایسه با مترو ودیگر شیوه های کنترل ترافیک از دیدگاه رئیس جمهور به قدری واضح بود که عباراتی به این مضمون بر زبان او اجباری شد: «مونوریل وسیله ای است که برای تهران بسیار مناسب مقرون به صرفه و ارزان است. شما یک مهندس پیدا کنید که ادعا کند مونوریل اقتصادی نیست تا من ببینم مهندسی اش را ازکجا گرفته است»! ملاحظه می کنید؟! قرار نیست آقای رئیس جمهور با آن مهندس بخت برگشته گفتگو کند دلیل بیاورد و مجاب کند ویا قانع شود. حرف، حرف او است واگر کسی خلاف آن را بگوید باید در اصالت مدرکش شک کرد. خود بزرگ بینی آنچنان آشکار است که جز مستمعینِ مفتون او برای هر کسی آزار دهنده است.

مثال های این خود شیفتگی در کلام احمدی نژاد بسیار زیاد والبته رنج آور است:

«مگر احمدی نژاد هم مریض می شود؟!»

«وظیفه ی ماست که اقتصاد کشور را به سرعت به اوج برسانیم تا بتوانیم به مدیریت جهان برسیم.»

« گرمسار جای مهمی است. من که کوچک همه ی شما هستم تازه از یکی از دهات آن آمده ام!»

(اهمیت گرمسار به دلیل مردان«کوچکی» است که از آنجا بر خاسته اند نه بزرگی آنها!)

بد نیست از آقای رئیس جمهور بپرسم که آیا حاضر است در همین انتخابات 88 با وعده ی تغییر در مدیریت«جهان» به جمع کردن آراء مردم «ایران» بپردازد؟

4.آقای بی تقصیر: مهمترین سازو کار دفاعی احمدی نژاد «فرافکنی» است. نفی دولت های پیشین ومقصر دانستن آنها در همه ی کاستی های موجود از دوره ی دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی باب شد.

احمدی نژاد هم با تکنیک اسلاف اصولگرایش خاتمی وهاشمی را نواخت و به کرسی ریاست جمهوری رسید. انتظار این بود که با شروع دوره ی دولت نهم نفی پیشینیان با «اثبات خود »جایگزین شود.این امر با برنامه ای مدرن وعلمی به گفته ی خود آقای بی تقصیر «شدنی» بود...اما نشد. برنامه ای وجود نداشت که دولت نهم«قطب نمای» آن باشد.«قطار» توسعه از ریل خارج شد وهمچنان در جستجوی ایستگاهی خیالی بیراهه می رود. اگر در دولت های پیشین اجانب واستکبار جهانی مانع توسعه بودند- که گاه واقعا چنین بود- در دولت نهم همان اجانب مخاطب نامه های رئیس دولت شدند ودر عوض همه ی کاسه کوزه ها بر سر خودی های مرعوب شکسته شد. اگر روزی همه ی سدهای«هاشمی ساز» را سوراخ می خواندند، در دولت احمدی نژاد وجود آنها از اساس زیر سوال رفت.صنایع فولا وپتروشیمی دوران هاشمی نادیده گرفته شد وپروژه ی تمدن ساز پارس جنوبی به نام دولت آقای همه فن حریف با روبان های قرمز، فاز به فاز افتتاح شد. صنایع هسته ای وتوان موشکی مردان دفاعی کشور به پای دولت احمدی نژاد نوشته شد ودوران فرصت سازِتعلیق ،« خیانت »نام گرفت . رشد فراوانی زنان خیابانی وکودکان کار به دلیل 16 سال حکومت تکنو کرات ها و« استحاله شده ها» دانسته شد. تورم 40 درصدی دوران پر افتخار سازندگی بارها بر سر دولت های هاشمی چماق شد واز تورم12درصدی عصر اصلاحات نامی برده نشد.وقتی هم از روند روبه رشد تورم کمر شکن دولت نهم انتقاد شد رئیس آن بر سر ملت منت گذاشت که اگر اندیشه ی اقتصادی او نبود به جای تورم 30 درصدی تورم 60 تا 70 در صدی گریبان ملت را می گرفت.

5.خاک الماس گون پای ملت: واکنش سازی reaction formation) ) از دیگر ساز وکارهای دفاعی احمدی نژاد است وهمین مکانیسم دفاعی است که رفتارهای او را متناقض نشان می دهد. معنای« واکنش سازی» آن است که رفتار یا گفتار مثبت شخص به طرزی غیر عادی اغراق آمیز به نظر می رسد و ناظر بیرونی نمی تواند آنرا بپذیرد. مثل بذل وبخشش فردی که به «خست» شُهره است یا اظهار همدردی کسی که فا قد حس همدلی است.«  آقای خاکسار» با بزرگ منشی همه ی مدارک دانشگاهی – جز دکترای ایشان از دانشگاه علم وصنعت – را ورق پاره می خواند و در جلسات استانی گوش استاندار را می پیچاند و وزیر نیرو را از لوله ی آب رد می کند. در زمینه ی صنعت ,هنر, شهر سازی ,ترافیک- وخصوصا مونوریل-, فوتبال , سینما ,مدیریت, انرژی هسته ای ,قانون گذاری و..... صاحب «نظریه» است( شاید تنها در طب تا کنون از سوی ایشان نظریه ای صادر نشده است و دلیل آنهم «مکتوب هراسی» ایشان است. طبیب باید بنویسد وپای نسخه اش را هم با مهر وامضا تایید کند واین برای «آقای کلمه» دشوار است.). میزان  محوریت «خود» در آقای دکتر تا به آن پایه است که هیچ کسی از عزل ونصب های او دفاع نمی کند. در دیدگاه او هر اشکالی که هست از دیگران است واو ازهر خطایی مبرا است.اما همین آقا از هر فرصتی برای ادعای خاکساری استفاده می کند:«من خاک کف پای عزادار ابات عبدالله را ...»... آیا به راستی آقای احمدی نژاد جز استادی دانشگاه ونوکری مردم برای خود شانی قائل نیست؟ این چگونه خادمی است که  به مخدوم خود پاسخگو نیست؟ کسی که با اقتصاد صدقه ای، هزاران «تُن» نامه ای مردم را افتخار خود می داند ودوران منحط ارباب – رعیتی را از نو باز آفرینی می کند چگونه مدعی نوکری مردم است؟...

اما چرا بزرگ مردی مثل احمدی نژاد به نوکری خود افتخار می کند؟   شاید جناب خاکسار می خواهد مصداق گفته ی «آدورنو» باشد:

   « ما فوق در حالی که همچون یک ابر مرد نمایان می شود باید در عین حال معجزه ی ظاهر شدن همچون یک شخص متوسط عادی را تحقق بخشد.»

6.آقای نمایش: تمایل شدید آقای رئیس جمهور به «دیده شدن» خصوصیتی انکار ناپذیر است. شخصیتهای «نمایشی» این ویژگی را دارند. در طبقه بندی انواع شخصیت افراد نمایشی در همان طبقه ای قرار می گیرد که شخصیتهای نارسی سیستیک (خود شیفته) در آن قرار دارند. از این رو مشاهده ی ویژگی های این دو نوع شخصیت در یک فرد محتمل است. در آقای احمدی نژاد تمایل به حضور در مجامع تابه آن اندازه است که در اجلاسی حاضر می شود که تنها 4 رئیس دولت در آن حاضرند.« آقای نمایش »هیچ فرصتی را برای دیده شدن از دست نمی دهد حتی اگر ناچار باشد در کمال«عزت» زیر بیرق شورای همکاری خلیج فارس با نام جعلی آن عکس بگیرد وافاضات شیوخ گستاخ را بشنود یا ملوانان متجاوز انگلیسی را با هدایای ویژه بدرقه کند. مهم روی آنتن بودن است هر چند به بهای شنیدن توهین های میزبان و خلق «حماسه ی کلمبیا» !

7.همه ی مردان او: خود شیفتگی آقای رئیس جمهور در اطرافیان او به نوعی دیگر جلوه می کند. اشاره ی افرادی که به ایشان شیدایند به کلماتی از قبیل « پرستش» و«اعجاز» نشان از عمق حیرانی آنان نیست.سر سپردگی بی قید و شرط به رئیس جمهور، ناشی از آن است که دولتمردانِ آقای «دکتر» وی را به عنوان جایگزینی از «خود ایده ال» انتخاب کرده اند .عشق آنان به او به دلیل کمالاتی است که خود ندارند ولی جلوه های آنرا در احمدی نژاد می بینند. به این سان خود شیفتگی دکتر واطرافیان او همزمان ارضا می شود و پیوند مراد ومریدی ناگستنی نظر می آید:«تصویر ما فوق، میل مضاعف فرد پیرو را ارضا می کند میل به این که هم تسلیم قدرت شود وهم خودش مرجع آن باشد» . تبلیغات گسترده ی دولت نهم در تشدید این خود شیفتگی- وابستگی نقش اساسی دارد. این تبلیغات مستمر به هر شکل ممکن، این حس را القا می کند که فرد پیرو تنها به دلیل تعلق به گروه حامیان ما فوق (دایره ی اصولگرایی مبتنی براصول احمدی نژاد) بالاترو پاک تر از گروهی است که دور از قدرت مانده است. وقتی مخالفان دولت شعوری در حد بزغاله داشته باشند شیفتگان آن بیشتر وبیشتر خود را «انسان- فرشته» خواهند یافت.

8.آقای افشاگر:چهار سال است که در جیب سمت «راست» آقای دکتر احمدی نژاد لیست کاملی از سران مافیای نفت وشکر- ودیگر اقلام سفره ی خانوار!- وجود دارد که مدام به آنهافرصت داده می شودپول بیت المال را بر گردانند وگرنه رسوا خواهند شد. آقای«مافوق» نمی تواند دیگران را دارای لذات فردی ببیند واز این رو شعار «عدالت اجتماعی» وی، نه به معنای واقعی عدالت، که نسخه ی دستوری – والبته ناقص-«مساوات» است . وعده ی افشای لذ ت های دیگران شیوه ای تبلیغاتی است که در ظاهر به نام عدالت گستری ودر اساس به منظور از بین بردن تمایزهای ذاتی افراد به زبان می آید. حمله به روشنفکران وصاحبان ثروت به این دلیل است که آقای افشاگر نمی خواهد کسی را بهتر از دیگران ببیند.«برابری همگانی در خفت» تعبیری است که«آدورنو» برای این میل پنهان به کار می برد:

«هر چه خواست ما فوق برای تغییر ساختار درونی جامعه کمتر باشد حرافی در مورد عدالت اجتماعی بیشتر است والبته منظور واقعی آن است که هیچیک از اعضای «ملت» نباید سر گرم لذات فردی شوند»

 به گفته ی «فروید» عدالت اجتماعی «بفرموده» به این معنی است که ما-روسا -چیزهای بسیاری را بر خود حرام می کنیم تا دیگران هم مجبور به چشم پوشی از آنها شوند وبه عبارت بهتر اصلا توان خواستن وطلب کردن را نداشته باشند.

¨      سخن آخر: سخن گفتن اگر سخنورانه باشد «هنر» گوینده را روشن می کند واگر فقط «حرف زدن» باشد معایب او را. گاهی «سکوت» با پنهان کردن معایب، هنری است که ازهر خطابه ای موثر تر است. اگر آقای احمدی نژاددر پاسخ نمایندگان مجلس به جای توجیه گرانی گوجه فرنگی ویا تکذیب آن سکوت می کرد بهتر از آن بود که آنها را به بقالی سر کوچه شان حواله کند. مفهوم این پاسخ، وسعت نظر وگستره ی دید رئیس جمهوری است که حداکثر میدان دید وی کوچه ای در حوالی نارمک است. رئیس جمهور اگر 30 استان کشور را شش بار دیگر هم بگردد حلقه ی مشاوران او همچنان ثابت اند ومیدان دید وی هم همان چند درجه ای است که بود. با کشاندن هیات دولت به دورترین روستاها تمرکز زدایی از قدرت رخ نخواهد داد و با گفتگوی چهره به چهره، حل مشکلات مردم یک کشور 70 میلیونی با هفت دوره ریاست جمهوری هم امکان پذیر نخواهد شد.

 به آن امید که دوره ی 4 ساله آینده در اختیار کسی باشد که اگر کار نمی کند . نکند . فقط لطف کند  و حرف نزند...  همین !

¨           دکتر ناصر همتی

¨      روانپزشک

¨      تهران