اولین فاتح ات نبوده ام؛
اخرینش نیزنخواهم بود..
به جای قله های رفیع٬
سخت صخره ای کوچک؛
به جای کوهنوردی پرغرور٬
رهگذری تنها
...
در طرح کنترل نامحسوس
قلب من
به سنگینی
جریمه میشود..
از چند چراغ قرمز دیگر باید عبور کنم؟
چند بن بست دیگر را -تا انتها رفته- باید باز گردم؟
در چند توقف مطلقا ممنوع ِ دیگر٫باید منتظر بمانم؟
برای رسیدن به تو..؟؟
در کجای هستی ام واقع شده ای
حادثه ی ناگهانی؟
که چشمهایم هر طرف را که مینگرند
جای خالی تو را میبینند:
سمت ضایعه را می نگرند...