خط خوردگی صحیح است

توضیحی بر نسخه زندگی: خط خوردگی صحیح است

خط خوردگی صحیح است

توضیحی بر نسخه زندگی: خط خوردگی صحیح است

قصه........

 

چه خوب می شد که من یه ادمک چوبی بودم. شیطون . یه پدرژپتو هم داشتم که

تو شبهای زمستونی پالتوشو می فروخت تا واسم کتاب دفتر بخره من برم مدرسه.

بعدش من هی گول روباه مکار و گربه نره رو بخورم. ... نرم مدرسه. بعدش

قلب نداشته باشم. هی کارای بد بد بکنم. بعدش ناراحت بشم که چرا قلب ندارم. یه

پری مهربون خوشگل اون وقت بیاد و بوسم کنه٬ من صاحب قلب بشم.
یه قلب مهربون
کوچیک ..اون وقت همه چی قشنگ می شد.

 از دنیای تو قصه ها هم قشنگ تر....

خیلی قشنگ تر....

 

جوراب پاره و انگشت آزاد

طرح جدول

در جدول عشق، من و تو هیچگاه متقاطع نشدیم، غریبه
 این طرح طراح جدول بود که هر دو در ستون عمودی سقوط کنیم به ناکجا
و بخت یار کسی بود که توانست افقی، از ستونهای شکسته و خط خورده ما عبور کند و به کام دلش برسد
این طرح طراح بود، غریبه...

از دژاوو

امشب

     آسمان تاریک است

     زهره خوابیده

     بادی سوزناک وزیدن می گیرد

     صدای ناله باد با نوای غوکان در هم میامیزد

     چه شب هولناکی است

     زانوانم را در بغل گرفته ام

     به ابرهای خشمگین می نگرم

     که به سرعت دور می شوند

     و بید مجنون که از دست باد سیلی می خورد

     دیگر تکیه گاهی ندارم

     به سوگ نشسته ام

دیگر تو نیستی...

 

la belle indifference