در جدول عشق، من و تو هیچگاه متقاطع نشدیم، غریبه این طرح طراح جدول بود که هر دو در ستون عمودی سقوط کنیم به ناکجا و بخت یار کسی بود که توانست افقی، از ستونهای شکسته و خط خورده ما عبور کند و به کام دلش برسد این طرح طراح بود، غریبه...
سلام از وب زیبایت و مطالب زیباترت بسیار اذت بردم درد عشق دردیست بی درد اما دردناک ما همه یکجورائی عاشق هستیم امید وارم اگر منتظر کسی هستی سریع تر بهش برسی اگر هم بهش رسیدی خوب حفظش کنی خوحال میشم تبادل لینکی با هم داشته باشیم
خسته ام از جدول عشقی که طراحش کس دیگه است و هرجور بخواد بازی میده حروف سرگردون توش رو... بعضی ها رو میذاره تو دو ستون عمودی٬ نزدیک به هم٬کنار هم... ولی هیچ وقت نمیتونن متقاطع بشن و بدتر از اون بعضی ها رو میگذاره تو اون خونه تک لابه لای دیوارها تا هیچ وقت دیده نشه... نه متقاطع میشه٬ نه حتی ساکنین ستون عمودی بغل متوجهش میشند...
ترجیح میدم تو جدول خودساخته خودم غرق بشم و بارها و بارها اونجوری که دوست دارم حلش کنم و لذت ببرم... حتی اگه بگن دیوونه است٬ حتی اگه کسی به رسمیت نشناسش...
اگر متقاطع می شدید که دیگر نامش غریبه نبود! و از کجا معلوم بخت با آن کس که افقی از ستونهای خط خورده شما عبور کرد، یار بود؟ شاید او هم منتظر غریبه ای در باقی ردیفهای صاف و بی هیجان افقی باشد.
شایدم خودت یه ردیف افقی باشی واسه یه ستون عمودی سقوط کرده.... اندکی صبر!
حافظ از مشرب قسمت گله نا انصافیست...
بی نام
پنجشنبه 19 مهرماه سال 1386 ساعت 07:19 ب.ظ
یافتن، جستن می طلبد نه بخت! بجوی جدولی را که در امتداد افقش هم حرکت توانی کرد. همه گونه جدولی دارد این طراح...
مهرنوش
پنجشنبه 19 مهرماه سال 1386 ساعت 07:27 ب.ظ
دیشب کشیک سبکی بود....اینقدر وقت داشتم که توی پاویون کز کردم... و همین حرفا رو با خودم بزنم....ای کاش همیشه تا سرتو میذاری رو بالش. انترنت زنگ بزنه ...مریض اورژانسو بهت معرفی کنه...اونم یه مریض خفن پره اکلامپسی ...خصوصا که از بیمارستان امام پرونده باشنش...
سلام از وب زیبایت و مطالب زیباترت بسیار اذت بردم درد عشق دردیست بی درد اما دردناک ما همه یکجورائی عاشق هستیم امید وارم اگر منتظر کسی هستی سریع تر بهش برسی اگر هم بهش رسیدی خوب حفظش کنی خوحال میشم تبادل لینکی با هم داشته باشیم
سلام
بلاگت اسم قشنگی داره
همون بود که منو جذب کرد
باید مطالبشم مثل خودش باشه
موفق باشی
خسته ام از جدول عشقی که طراحش کس دیگه است و هرجور بخواد بازی میده حروف سرگردون توش رو...
بعضی ها رو میذاره تو دو ستون عمودی٬ نزدیک به هم٬کنار هم... ولی هیچ وقت نمیتونن متقاطع بشن
و بدتر از اون بعضی ها رو میگذاره تو اون خونه تک لابه لای دیوارها تا هیچ وقت دیده نشه... نه متقاطع میشه٬ نه حتی ساکنین ستون عمودی بغل متوجهش میشند...
ترجیح میدم تو جدول خودساخته خودم غرق بشم و بارها و بارها اونجوری که دوست دارم حلش کنم و لذت ببرم...
حتی اگه بگن دیوونه است٬ حتی اگه کسی به رسمیت نشناسش...
پس چرا من هر جوری توی ردیف های عمودی و افقیه این جدول حرکت میکنم بازم اون پایین سقوط نمی کنم (فکرمولک)
شایدم غریبه...طراح خودت بودی!!
اگر متقاطع می شدید که دیگر نامش غریبه نبود!
و از کجا معلوم بخت با آن کس که افقی از ستونهای خط خورده شما عبور کرد، یار بود؟ شاید او هم منتظر غریبه ای در باقی ردیفهای صاف و بی هیجان افقی باشد.
چه قدر جدول تلخ
شایدم خودت یه ردیف افقی باشی واسه یه ستون عمودی سقوط کرده.... اندکی صبر!
حافظ از مشرب قسمت گله نا انصافیست...
یافتن، جستن می طلبد نه بخت! بجوی جدولی را که در امتداد افقش هم حرکت توانی کرد.
همه گونه جدولی دارد این طراح...
دیشب کشیک سبکی بود....اینقدر وقت داشتم که توی پاویون کز کردم... و همین حرفا رو با خودم بزنم....ای کاش همیشه تا سرتو میذاری رو بالش. انترنت زنگ بزنه ...مریض اورژانسو بهت معرفی کنه...اونم یه مریض خفن پره اکلامپسی ...خصوصا که از بیمارستان امام پرونده باشنش...
وقتی میتونیم در این جدول هستی حرکت افقی داشته باشیم که بر نیروی ثقل نیستی غلبه کنیم. وگرنه به ژرفنای گرداب نیستی سقوط میکنیم......
عالی بود عالی .
جدول عشقت رو خودت بساز . اونوقت هر جاش که اراده کنی می تونی تقاطع بسازی