دیگر چه فرقی می کند٬ که مثلا من٬
دامن گل گلی پوشیده باشم یا صندل سفید
موهایم را گوگوشی کوتاه کرده باشم یا دم اسبی بسته باشم....
وقتی ٬ وقتی ٬ طعم خنده های لب هایت گس می شود
و من شبیه انتظار می شوم.....
فرقی نمی کند ٬ اما
خنده ی چشمانت را لااقل از من دریغ نکن....
دوستت دارم های من توی چشمهای توست........
افکارم عاشقانه نیست
اعمالم عابدانه نیست
اشعارم شاعرانه نیست
سرود هایم گوش نواز نیست
بر لبم نوای راز و نیاز نیست
در سرم غوغای پرواز نیست
در این بساط نا چیز هدیه ای برایت ندارم٫
جز آه سینه سوز و دل سوخته...