ساعت ۹ شبه..و من دارم فکر می کنم
تو این دنیای جنگلی..برای؛ زنده؛ گی کردن باید جنگید
وبرای جنگیدن نباید تجهیز شد...
باید خلع سلاح کرد!
پس روحم رو میندارم تو صندوقچه قدیمی..ته ته کمد........
وجدانم رو اویزون می کنم به جارختی.......
قلبم؟ اون که خیلی وقته تو سطل زباله است!
اماده ام..........راحت..... هم رنگ جماعت...
ساعت ۹ شده...کیسه زباله رو باید بزارم دم در!
سارا |