جوانی

جواانترین که بودم سودا داشتم وشیدا میخواستم ؛جوانتر که شدم شیدا داشتم وبازهم سودا زده دیگری بودم  ؛جوان که شدم شیدا رفته بود وسودا ازسرم پریده بودوصفرا زده بودم ومرام مستی چشمهایت را نمیفهمیدم