پنداری که از گزاف بود این کلمه که:یحبهم ویحبونه؟ موسا-علیهالسلام-وقتی خوشگشته بود در خود پیچید،گفت: الهی لی ما لیس لک.درکلبه گدایی ما چیزی است که در خزانه جبرت تو نیست، همه ملائکه چون این سخن بشنیدند،پرهای قدس را از خون دیده خون آلود کردند،خطاب آمد که ای موسا میچه گویی؟-و او خود دانا!-
موسا گفت:خداوندا راست میگویم[که]تو چون منی داری و از روی آدمیت در عالم چون من بسیارند،باز(حال آنکه)من چون تویی دارم و تورا شریک نیست و شبیه نیست.
روح الارواح فی شرح اسماء الملک الفتاح
احمد منصور سمعانی
۴۸۷تا۵۳۴ه.ق
*از دوستان و همکاران پوزش میخواهم اگر این پُست، کمی« خارج» می زند.چارهای نبود.در و دیوارکتابخانهها و «گل گیر» کامیونها را با جملاتی از این دست آراسته اند.خوشحالی که به جای «زندگی چیست؟ خون دل خوردن» چیز متفاوتی میخوانی اما غافل که فردا روزی همین شطحیات و تعابیر را به نام جبران خلیل یا پائولو کوئلیو به خوردت میدهند و عدهای هم با افتخار ، به جا و بی جا نقل میکنند.
اگر ادعا کنم که مآخذ «درجستجوی زمان از دست رفته» یا «خانواده تیبو» و... را در کتابخانهها و موزهها ودر نسخ خطی خاک خورده ،وانهادهایم و منتظریم که جویسها و کوئیلوها بنویسند و سحابیها و دیگران ها!ترجمه کنند ،به چه چیز متهمم میکنید؟
خودنوشت |