واقعا.... گاهی خسته میشم از این همه فکر تکراری... کمی آرامش لطفا...
من درد مشترکم...
[ بدون نام ]
سهشنبه 30 بهمنماه سال 1386 ساعت 05:01 ب.ظ
شما که آنتی بیوتیک وسیعالطیف دارید خانوم دکتر!
ولی این میکروبهای محترم رفتن پشت سد خونی مغزی قایم شدن!
نالوکسون
سهشنبه 30 بهمنماه سال 1386 ساعت 08:12 ب.ظ
کاش در حد فلور نرمال میموندن..مشکل ازونجاست که گاهی «اوور گروث» میشن راهو واسه بقیه افکار غیرتکراری میبندن..اونوقت نمیدونی با چه «آنتی» ای میشه به طرز سلکتیوی! فکر به هم ریخته ها رو کشت..جوری که بقیه افکار..
وقتی بهم ریخته باشن جمعیت عادیشون هم ازار دهنده اس ...
راسپینا
چهارشنبه 1 اسفندماه سال 1386 ساعت 12:29 ق.ظ
افکار بهم ریخته تکرار میشن به این امید که درمان بشن ..از بی نظمی در بیان و تازه بشن گر چه گاهی هیچ امیدی به بهبود شون نیست ...اما در فرای این کشمکش و در عین بی نظمی همیشه حرف هایی رو گوشزد میکنن... با نالوکسون موافقم اگر در حد نرمال باقی بمونن خوبن...بیشتر مشکل وقتی پیش میاد که اوور گروس میشن...
نرمال فلورا...! پارادوکس ناامیدکنندهای است وقتی افکارمان فلور نرمال ذهن لقب بگیرند. «نرمال» بودنشان نیاز به درمان را غیرموجه میکند اما با «بههمریختگی » و «تکراری» بودنشان چه باید کرد؟ ... اما از انصاف نباید گذشت؛همین نرمال فلوراست که به جمع اطبایی که بین« پورسینا » و «شهریار» شدن مُرددند،پیوندی نیمبند ایجاد کردهاست.. پریشانیمان مباد...
نرمال فلورا رو که درمان نمیکنن ، در اصل این یک سپر دفاعی در برابر پاتوژن هاست پس اگر دارمان کنید معنیش اینه افکار مخرب تری سراغتون میاد. به نظر تشبیه درستی نمیاد. با پارادوکس موافقم.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
واقعا....
گاهی خسته میشم از این همه فکر تکراری...
کمی آرامش لطفا...
من درد مشترکم...
شما که آنتی بیوتیک وسیعالطیف دارید خانوم دکتر!
ولی این میکروبهای محترم رفتن پشت سد خونی مغزی قایم شدن!
کاش در حد فلور نرمال میموندن..مشکل ازونجاست که گاهی «اوور گروث» میشن راهو واسه بقیه افکار غیرتکراری میبندن..اونوقت نمیدونی با چه «آنتی» ای میشه به طرز سلکتیوی! فکر به هم ریخته ها رو کشت..جوری که بقیه افکار..
وقتی بهم ریخته باشن جمعیت عادیشون هم ازار دهنده اس ...
افکار بهم ریخته تکرار میشن به این امید که درمان بشن ..از بی نظمی در بیان و تازه بشن گر چه گاهی هیچ امیدی به بهبود شون نیست ...اما در فرای این کشمکش و در عین بی نظمی همیشه حرف هایی رو گوشزد میکنن... با نالوکسون موافقم اگر در حد نرمال باقی بمونن خوبن...بیشتر مشکل وقتی پیش میاد که اوور گروس میشن...
با جمله اول موافقم. کاملا!
این فلورا رو نمیدونم چیه فقط دکی ها میدونن مث خودتو آبجی سپیده :-پی
ولی با توضیحی که دادی گرفتم منظورت چیه :->
مغز من کلهم فلوراست ((=
تقریبا همونیه که گفتی!
نرمال فلورا...!
پارادوکس ناامیدکنندهای است وقتی افکارمان فلور نرمال ذهن لقب بگیرند.
«نرمال» بودنشان نیاز به درمان را غیرموجه میکند اما با «بههمریختگی » و «تکراری» بودنشان چه باید کرد؟
...
اما از انصاف نباید گذشت؛همین نرمال فلوراست که به جمع اطبایی که بین« پورسینا » و «شهریار» شدن مُرددند،پیوندی نیمبند ایجاد کردهاست..
پریشانیمان مباد...
موافقم! البته اگر از حد نگذره ..
من با superinfection بیشتر موافقم!:)
سوپر اینفکشنایی که هردفعه میان و درمان که نشن خودشونو قاطی فلور نرمال میکنن و میمونن..
منم در جهت خوددرمانی گاهی برای افکار تکراری نسخه می پیچم که درمان شن و دیگه سراغم نیان ولی مثل اینکه هنوز نسخه پیچ قابلی نشدم که بازم سراغم می یان !
گفتم که ... مقاومن!
نشخوار می کنم. مغزم این روزها به جای معده چهارم عمل می کنه! و من مدام این افکار به هم ریخته وتکراری رو نشخوار می کنم.
so do I
گه گاهی یک دارویی پیدا میشه اما موقتیه!!کی می دونه اشکال از کجاست؟؟؟
نرمال فلورا رو که درمان نمیکنن ، در اصل این یک سپر دفاعی در برابر پاتوژن هاست پس اگر دارمان کنید معنیش اینه افکار مخرب تری سراغتون میاد. به نظر تشبیه درستی نمیاد. با پارادوکس موافقم.