شب طولانی و سرد یلدا
کودک شاداب بی خبر از فردا
و کلام نابت از زبان مادر
شود آیا که در میکده ها بگشایند
گره از کار فرو بسته ما بگشایند
پس از آن نیمه شب یلدایی
تو شدی محرم هر تنهایی
وقت عاشق شدنم، از زبانت گفتم
حالی خیال وصلت خوش می دهد فریبم
تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی
و تو با لطف کلام خاطرم آوردی
عاشقان را گر در آتش می پسندد لطف دوست
تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم
و من آن صبح سحر که ندایی آمد
با همه روح و توان سخن نغز تو را بر زبان آوردم
صبحدم از عرش می آمد خروشی عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می کنند
و از این نسخه خط خورده ما
بوی بهبود غم یار بعید است حالا!
پس رهایش کن و امروز دمی، همصدا با من باش
حافظ از آب زندگی شعر تو داد شربتم
ترک طبیب کن بیا نسخه شربتم بخوان
شعر زیبایی بود. ( کار خودتون بود درسته؟)
واسه اپدیت کردن خط خوردگی ۱۸ دقیقه دیر جنبیدم!
وای شرمنده عزیزم. منتظر نوشته مثل همیشه زیبات هستم. ببخشید اگه بی نوبتی کردم. شاید چون وبلاگ خودمو تعطیل کردم یه کم عجله داشتم!
آره کار خودم بود البته اگه حرفی هم داشت بخاطر ابیات لطیف و نغز حافظ بود.
من تو این عالم مرید دو نفرم.
یکیشون حافظه !
وقتی اسمش میاد خودمو فراموش میکنم!!!
یادآوری خوبی بود!
مرسی
اگه این طوره من مرید یه نفرم.
اونم حافظه!
خواهش می کنم....
حافظ رو دوست دارم.......... البته دورادور.
اعتراف میکنم که هرگز انقدر به شعرش نزدیک نشدم که نظری
در موردش بدم ولی شعر شما تحسین برانگیز بود و حاکی از
نبوغتون.... به شما بخاطرذوق ادبیتون طبریک میگم.
جناب پروفسور! از شما بعیده! چرا دورادور؟ امیدوارم بهش نزدیکتر بشید.
ممنون از لطف بی حدتون....
خیلی خیلی زیباست .
حافظ از مشرب قسمت گله نا انصافی است
طبع چون آب و غزل های روان ما را بس
مرسی.
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
جالب بود...
دیشب بعد خوندن آپت واسه خودم فال حافظ گرفتم. اومد:
مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد
برکش ای مرغ سحر ناله داوودی باز که سلیمان گل از باد هوا باز آمد...
هدهد خوش خبر و من؟!! شوخی خوبی بود!
چرا شوخی؟
هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
نوشته قشنگی بود. هرچند کار و کاسبی ما رو کساد می کنی با این بیت: «و از این نسخه خط خورده ما
بوی بهبود غم یار بعید است حالا!
پس رهایش کن و امروز دمی، همصدا با من باش»
کاش نوشته های قبلی وبلاگتون رو پاک نمی کردین
ممنون،
مگه غیر از اینه آقای دکتر؟
خودم هم پشیمون شدم! در یک اقدام تکانه ای ! این کارو کردم . فکر کردم کمکم میکنه بهتر درس بخونم.
سلام
به عوت دژژاوو آمدم به مهمانی ومهمانتان می کنم با چند
«حافظانه »از خودم به تاریخ آذر ۱۳۷۴...
یادگار سالهای دانشجویی و شیدایی...
(۱)
«خاطرکه حزین باشد»
باواژههای خیس
چه میتوان سرود
جز «شعرهای تر» ؟
(۲)
نیم«دایره قسمت»
جز با منحنی نگاه تو
کامل نمیشود
تو باشی اگر
اوضاع«چنین نخواهد ماند»...
...
اگرشوقتان بود و از نسخه نوشتن خسته شدید ، دعوتتان می کنم به شعر و نثر...شعرهای همدلم ، با نام خود اوست
وشعرها ونوشته های خودم یا بی امضاست یا با نام «کاهن».
اگر قدم رنجه کردید آرشیو(شهریور) را ازیاد نبرید.
بازهم سلام
زیبا نوشتی.
شبم یلدای پر درد است برگرد.........
یه زمانی این شعر وردم بوده باز منو بردی به سالیانه سال پیش
بسیار زیبا و خاطره انگیز نوشته اید از حافظ که همدم غصه ها و تنهایی هاست.
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
دوستان سلام!
وبلاگ رزیدنتی ۸۶: اخرین اخبار و اطلاعات در مورد امتحان دستیاری ۸۶
لطفا ببینید ونظر دهید!
http://residenti86.blogsky.com/
همکاران سلام
باین ایمیل جدید منتظر دعوت شما می مانم.
خوشحال خواهم شد که در کنار دوستان همدل و اهل قلم گاهی اینجا چیزی بنویسم.
بعضی ها معتقدن حافظ پسر همسایه امون بود :دی
آقا سلام
خط خوردگی رو میشه لاک هم گرفت ! با این « الکی خوشها» چکارکنم که تا میام تو سیستم مثل آینه دق جلم سبز میشه.
وبلاگ یه دختر ۱۵ ساله است ...
ک.....م......ک کمکم کنید !!!