سلام.امیدوارم حالت خوب باشه ******************** بی تو از آخر قصه ها می ترسم ، باور کن هنوز هم میشه به پاکی قصه های مادر بزرگ هجرت کرد... تو بخوای هنوز هم میشه به کوچه ی پاک پروانه برگشت ... بارون که بباره ، همون کوچه ی کوتاه بی کبوتر ، کفاف تکامل تموم ترانه هارو می ده... *************** موفق باشی دوست گلم
وقتی ام که به یادم میاد از بس احساس فشار می کنم می گم ولش کن فراموشش کنم وقتی ام که شارژم هی می گم ای کاش می شد قدیما رو هم یه جوری سفت چسبید...بد جوری یویو می زنم...
سلام.امیدوارم حالت خوب باشه
********************
بی تو از آخر قصه ها می ترسم ، باور کن هنوز هم میشه به پاکی قصه های مادر بزرگ هجرت کرد...
تو بخوای هنوز هم میشه به کوچه ی پاک پروانه برگشت ...
بارون که بباره ، همون کوچه ی کوتاه بی کبوتر ، کفاف تکامل تموم ترانه هارو می ده...
***************
موفق باشی دوست گلم
شاید...ولی من که مشکلم با عدم فراموشیه. همه چی یادم می مونه!D:
نه همیشه:)
سلام
لطفا اینجا رو دوباره مطالعه کنید:
http://dejavuu.blogsky.com/?PostID=21
مرسی
مثل همیشه قشنگ....خودمونیم دکترها واسه خودشون یه پا نویسنده ان!!
اقای رییس من مطالعه مجدد فرمودم.....
وقتی ام که به یادم میاد از بس احساس فشار می کنم می گم ولش کن فراموشش کنم وقتی ام که شارژم هی می گم ای کاش می شد قدیما رو هم یه جوری سفت چسبید...بد جوری یویو می زنم...
سنگینی ثانیه های قدیمی بخاطره غبار زمانه ست که روش نشسته
یه فوت می خواد